شهر MAT

شهر MAT ، شهر شماست !

شهر MAT

شهر MAT ، شهر شماست !

زندگی چیست؟

زندگی زیباست آن را ستایش کن.


زندگی شادمانیست آن را امتحان کن.

زندگی رویاست آن را درک کن.

زندگی مبارزه است با آن روبرو شو.

زندگی وظیفه است آن را انجام بده.

زندگی بازیست، آن را بازی کن.

زندگی عهد و پیمان است به آن وفا کن.

زندگی اندوه است بر آن غالب شو.

زندگی آواز است آن را زمزمه کن.

زندگی تلاش است آن را بر عهده گیر.

زندگی تراژدی است با آن مواجه شو.

زندگی حادثه است، حادثه جوباش.

زندگی شانس است آن را جستجو کن.

زندگی، زندگیست بخاطرش زندگی کن


منبع

جابر بن حیان

زمان زندگی جابر
جابربن حیان در حدود سال 750 میلادی ولادت یافت. اما در مورد تاریخ دقیق تولد وی و حتی مرگ و محل تولد اختلاف نظر وجود دارد. پاره‌ای از قراین این گمان را برمی‌انگیزند که او ، ایرانی و زادگاهش طوس از شهرهای خراسان بوده است. گفتنی است که صفت کوفی که در روایات بسیاری به دنبال نام جابر آمده است، نشانگر زادگاه او نیست، بلکه حاکی از آن است که وی مدتی در کوفه اقامت داشته است.
 
‍‍‍‍‍ ‍‍‍‍‌اعتقادات جابر
جابر هم شیعه ، هم فیلسوف و هم کیمیاگر (شیمیدان) بوده است. او در سیاست ، شیعه ، در بحث و استدلال فیلسوف و در علم و دانش ، شیمیدان بود. بالاتر از همه اینها او یک صوفی بود. آنچنان که پسوند صوفی را همچون جزئی از نام خود پیوسته به همراه داشت و به نام جابر بن حیان صوفی خوانده می‌شد. نام امام جعفر صادق علیه‌السلام فراوان در کتابهای جابر آمده است.، زیرا وی از شاگردان امام جعفر صادق علیه‌السلام بوده است. ارتباط جابر با امام جعفر صادق علیه‌السلام باید کوتاه مدت بوده باشد، زیرا شهادت امام جعفرصادق علیه‌السلام در سال 765 میلادی یعنی حدود بیست سال پس از ولادت جابر ، اتفاق افتاده است.

منزلت جابر در علم شیمی
جابر نخستین شیمیدان عرب است. وی اولین کسی است که به علم شیمی شهرت و آوازه بخشید و بی‌تردید نخستین مسلمانی است که شایستگی کسب عنوان شیمیدان را دارد. ظاهرا همین بلندی مقام ، پرآوازگی و دانش عظیم او موجب شده است که بعضی او را مورد قدردانی و ستایش و بعضی دیگر مورد حسادت و کینه‌توزی خود قراردهند.

اکسیر و عقیده جابر درباره آن
عقیده براین بود همچنان که طبیعت می‌تواند اشیا را به یکدیگر تبدیل کند، مانند تبدیل خاک و آب به گیاه و تبدیل گیاه به موم و عسل بوسیله زنبور عسل و تبدیل قلع به طلا در زیر زمین و … کیمیاگر نیز می‌تواند با تقلید از طبیعت و استفاده از تجربه‌ها و آزمایشها همان کار طبیعت را در مدت زمانی کوتاهتر انجام دهد. اما کیمیاگر برای اینکه بتواند یک شیء را به شیء دیگر تبدیل کند، بوسیله‌ای نیازمند است که اصطلاحاَ آنرا اکسیر می‌نامند.

اکسیر در علم کیمیا ، به منزله دارو در علم پزشکی است. جابر اکسیر را که از آن در کارهای کیمیایی خود استفاده می‌کرد، ازانواع موجودات سه گانه (فلزات ، حیوانات و گیاهان) به دست می‌آورد. او خود ، در این زمینه می‌گوید : هفت نوع اکسیر وجود دارد :

اکسیر فلزی : اکسیر بدست آمده از فلزات.
اکسیر حیوانی : اکسیر بدست آمده از حیوانات.
اکسیر گیاهی : اکسیر بدست آمده از گیاه.
اکسیر حیوانی - گیاهی : اکسیر بدست آمده ازامتزاج مواد حیوانی و گیاهی.
اکسیر فلزی - گیاهی : اکسیر بدست آمده از امتزاج موادفلزی و گیاهی.
اکسیر فلزی - حیوانی : اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و حیوانی.
اکسیر فلزی - حیوانی - گیاهی : اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و گیاهی و حیوانی.

عقیده جابر درباره فلزات
-=
فلزات اصلی هفت تاست : طلا ، نقره ، مس ، آهن ، سرب ، جیوه و قلع.
=-

این فلزات به تعبیر جابر قانون صنعت را تشکیل می‌دهند. به عبارت دیگر قوانین علم کیمیا بر این هفت فلز استوار است. با این حال ، خود این کانیها از ترکیب دو کانی اساسی ، یعنی گوگرد و جیوه بوجود می‌آیند که به نسبتهای مختلف ، در دل زمین ، باهم ترکیب می‌شوند. بنابراین ، تفاوت میان فلزات هفتگانه تنها یک تفادت عرضی وجود دارد نه جوهری که محصول تفاوت نسبت ترکیب گوگرد و جیوه در آن می‌باشد. اما طبیعت هر یک از گوگرد و جیوه تابع دو عامل زمینی و زمانی است. به عبارت دیگر ، تفاوت خاک زمینی که این دو کانی در آن بوجود می‌آیند و همچنین تفاوت وضعیت کواکب به هنگام پیدایش آنها موجب می‌شود که طبیعت گوگرد و یا جیوه تفاوت پیدا کند.

تعریف جابر از بعضی فلزات و تبدیل آنها

قلع
دارای چهار طبع است. ظاهر آن ، سرد و تر و نرم و باطنش گرم و خشک و سخت … پس هرگاه صفات ظاهر قلع به درون آن برده شود و صفات باطنی آن به بیرون آورده شود، ظاهرش خشک و در نتیجه قلع به آهن تبدیل می‌شود.

آهن
از چهار طبع پدید آمده است که از میان آنها ، دو طبع ، یعنی حرارت و خشکی شدید به ظاهر آن اختصاص دارد و دو طبع دیگر یعنی برودت و رطوبت به باطن آن. ظاهر آن ، سخت و باطن آن نرم است. ظاهر هیچ جسمی به سختی ظاهر آن نیست. همچنین نرمی باطن آن به اندازه سختی ظاهرش می‌باشد. از میان فلزات جیوه مانند آهن است. زیرا ظاهر آن آهن و باطن آن جیوه است.

طلا
ظاهر آن گرم و تر و باطنش سرد و خشک می‌باشد. پس جمیع اجسام (فلزات) را به این طبع برگردان. چون طبعی معتدل است.

زهره(=مس)
گرم و خشک است ولی خشکی آن از خشکی آهن کمتر است زیرا طبع اصلی مس ، همچون طلا ، گرم و تر بوده است اما در آمدن خشکی بر آن ، آنرا فاسد کرده است. لذا با از میان بردن خشکی ، مس به طبع اولیه خود برمی‌گردد.

جیوه
طبع ظاهری آن سرد و تر و نرم و طبع باطنی‌اش گرم و خشک و سخت است. بنابراین ظاهر آن ، همان جیوه و باطنش آهن است. برای آن که جیوه را به اصل آن یعنی طلا برگردانی، ابتدا باید آن را به نقره تبدیل کنی.

نقره
اصل نخست آن ، طلا است ولی با غلبه طبایع برودت و یبوست ، طلا به درون منتقل شده است و در نتیجه ظاهر فلز ، نقره و باطن آن طلا گردیده است. بنابراین اگر بخواهی آن را به اصلش یعنی طلا برگردانی ، برودت آن را به درون انتقال ده ، حرارت آن آشکار می‌شود. سپس خشکی آن را به درون منتقل کن ، در نتیجه ، رطوبت آشکار و نقره تبدیل به طلا می‌شود.

عدل

سلام ، دیشب داشتم توی کاغذ های قدیمی می گشتم ، یک چیزی پیدا کردم. 

 

سال دوم دبیرستان ، قرار بود با دو تا از دوستام برای پرسش مهر اون سال که موضوعش "عدالت" بود ، تحقیقی آماده کنیم. دوستام مطالبی رو بهم دادن ، یکی از اون ها جملاتی از بزرگان بود که امروز می نویسم ، بقیه را هم اگر وقت بود ، بعداً ... 

 

- بالاترین جهادها سخن عدل است که در نزد پیشوای ستمکار گفته شود. حضرت محمد (ص)  

- بهترین دستوری که حاوی معنای عدالت باشد ، همان مثل قدیم فارسی است (؟) : 

   چیزی که برای خود نمی پسندی برای دیگران نیز مپیند. حضرت علی (ع) 

 

- برای اجرای عدالت اگر فحش و صدمه خوردید به خاطر خود نرنجید ، بخندید و شاد باشید. دکتر مارون 

 

- بی عدالتی تواناترین افراد روی زمین را به سوی تباهی می کشاند. سالیسبوری 

 

- در فضایل ، هیچ فضیلتی کاملتر از عدالت نیست. خواجه نصیر توسی 

 

- دو چیز است که ثواب آن دو را نتوان سنجید ؛ یکی گذشت از گناه و دیگری عدالت است. حضرت امیر (ع) 

 

- زندگی آن است که شما یک کیک را طوری تقسیم کنید که همه فکر کنند بزرگترین تکه به آن ها رسیده است. پروفسور ادهارد 

 

- عدالت انتظار پاداش ندارد بلکه خود عمل مسّرت و بهجت است. مترلینگ 

 

- فقط عدالت است که می تواند موجب خوشبختی همه شود ، نه یک نفر. افلاطون 

 

- کاملترین نوع بی عدالتی آن است که عادل به نظر برسیم در حالیکه عادل نیستیم. افلاطون 

 

- وقتی رشوه از در وارد می شود ، عدالت از پنجره فرار می کند. مثل ترکی 

  

- عدالت از عسل شیرین تر و از روغن نرم تر و از مُشک خوشبو تر است. امام صادق (ع) 

 

- عادل ترین مردک کسی است که آنچه را بر خود نمی پسندد ، بر دیگران نپسندد. حضرت محمد (ص) 

 

- اگر دارای ... ( ادامه مطلب در ادامه مطلب  )

ادامه مطلب ...

یکی بود و یکی نبود

من برای سالها می نویسم
سالها بعد که چشمان تو عاشق می شوند
افسوس که قصه مادربزرگ درست بود

همیشه یکی بود و یکی نبود.. 
 
از جایی کپی کردم

هشدار !!!

اینو جایی خوندم ، به نظرم قشنگ اومد و دارم می نویسم ، پس لطفاً برداشت شخصی و گروهی نکنید: 

گرگها خوب بدانند، در این ایل غریب
گر پدر مرد، تفنگ پدری هست هنوز...
گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند،
توی گهواره چوبی، پسری هست هنوز...
آب اگر نیست نترسید، که در قافله مان،
دل دریایی و چشمان تری هست هنوز