شهر MAT

شهر MAT ، شهر شماست !

شهر MAT

شهر MAT ، شهر شماست !

شما که غریبه نیستید ( 3 )

یک یا دو سال دارم ، تعجب نکنید ، برایم تعریف کرده اند. ما در طبقه ی زیرزمین خانه ی مامانی اینا زندگی میکنیم. مامانی میشود مامان مامانم. خانه شان ویلایی است. شب شده است و همه خوابیده اند. نیمه های شب از خواب بیدار میشوم و چهار دست و پا در تاریکی از پله ها بالا میروم تا بروم پیش مامانی. مامانی را دوست دارم. میفهمند و چراغ را روشن میکنند. با عصبانیت داد میزنم: (( چراغارو خاموش کنین ، چراغارو خاموش کنین. ))