شهر MAT

شهر MAT ، شهر شماست !

شهر MAT

شهر MAT ، شهر شماست !

نامزدی !!!

"گاهی تو زندگی آدم اتفاقایی میافته که آدم دلش میخواد ، اتفاقایی که زندگی آدم رو از این رو به اون رو میکنه و آینده ی آدم رو رقم میزنه!

از اون اتفاق ها برای منم افتاده ، ..."


و اما ، به خواست خدا دیشب همه چی به خوبی و خوشی گذشت و دو تا کبوتر عاشق نامزد شدن


دیشب به اتفاق خانواده و بزرگتر ها تشریف بردیم خونه ی خانم دنیابانو و پس از طی مراسمات مرسوم که شرمنده بلت نیستم براتون قشنگ تعریف کنم ، وگرنه تعریف میکردم. حاج آقا اومد و صیغه ی محرمیت رو جاری کرد!


امیدوارم که بتونم دنیابانو گل و گلاب رو خوشبخت کنم.


خانمی ، خیلی دوستت دارم!


دعای امروز :

خدایا! همه ی انسان ها رو خوشبخت کن!