شهر MAT

شهر MAT ، شهر شماست !

شهر MAT

شهر MAT ، شهر شماست !

شما که غریبه نیستید ( ۲ )

پنج سال دارم ، خواهرم تازه متولد شده است. با او بازی میکنم. او در گهواره اش است. فکر میکنم که بیدار است. با او دزد و پلیس بازی میکنم. دستبند پلاستیکی را به دیواره ی گهواره و دستان کوچکش وصل میکنم. دزد خوبی نیست ، دستش از دستبند بیرون می آید. ولی دوستش دارم. از اینکه خواهرم بدونه بهانه با من بازی میکند خوشحالم. با تمام وجود کودکی ام دوستش دارم.

نظرات 4 + ارسال نظر
جواد سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:23 ب.ظ http://www.beautifulmind2.persianblog.ir

الـــــــــهــــــــــی....... :دی

پردیس پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:21 ق.ظ

سلام
آخی!چه طرح قشنگی!چه نمکی و بامزه هم تعریف می کنید!من رو هم برد به کودک بودن خودم!ادامه بدید حتما بازم سر میزنم!

سلام
ممنون
چشم

دنیا شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 05:53 ب.ظ http://donyabanoo.blogfa.com

آخی نازی!
الانم دوسش داری که! :)
منم تو رو دوووووووووووووووست دارم! :*


خاطره دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:15 ب.ظ http://mynemesis.blogfa.com/

شما که غریبه نیستید رو دارم ولی نخوندمش. بخونمش ؟ خوبه؟
داداش بزرگ تر داشتن خعلییییییییییییییی خوبه . من نداشتن هیچ وخت

بله ، حتماً بخونیدش.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد