شهر MAT

شهر MAT ، شهر شماست !

شهر MAT

شهر MAT ، شهر شماست !

موج

یک مکتوب از کتاب مکتوب پائولو کوئلیو

ترجمه ی آرش حجازی.

انتشارات کاروان.

مردی تصمیم گرفت به دیدار زاهدی برود که می گفتند نه چندان دور از صومعه ی اسکتا می زید.

پس از مدتی سرگردانی بی هدف در صحرا ، سر انجام راهب را یافت و گفت : می خواهم نخستین گامم را در طریق روح بدانم.

زاهد مرد را به کنار چاه کوچکی برد و از او خواست ... ( به ادامه مطلب مراجعه کنید!!! )

زاهد مرد را به کنار چاه کوچکی برد و از او خواست بازتاب چهره ی خودش را در آب بنگرد. مرد کوشید چنین کند ، اما در همان هنگام ، زاهد ریگ هایی به درون آب پرتاب می کرد و به آب موج می انداخت.

مرد گفت: اگر شما همین طور ریگ در آب بیندازید که نمی توانم چهره ام را در آب ببینم.

راهب گفت : درست همان طور که آدم نمی تواند چهره ی خودش را در آب های مواج ببیند، جست و جوی خدواند با ذهنی نگرانِ این جست و جو هم ناممکن است. این نخستین گام است.

نظرات 1 + ارسال نظر
یاسر شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 02:13 ب.ظ http://asemooni.blogsky.com

سلام آسمونی

عالی و پر معنی بود

سلام

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد