-
رئیس دانشگاه
دوشنبه 17 خردادماه سال 1389 00:38
دوستی نقل میکرد رییس یکی از دانشگاه های کشور برای صحبت با معترضان نسبت به غذا ( به علت اینکه تمام امکانات علمی و آموزشی برای دانشجویان فراهم است ، دانشجویان فقط برای غذا اعتراض می کنند که مبادا مسموم شوند و کسی نباشد که غذای سلف را بخورد. ) به جمع دانشجویان می رود با دیدن عده ی زیاد دانشجویان بسیار به شگفت می آید و...
-
نمایشگاه بیست و سوم
جمعه 24 اردیبهشتماه سال 1389 21:43
سلام خوبی؟ خوبم! نمایشگاه رفتید؟ خوش گذشت؟ کتاب هم خریدید؟ ( به قول دوستان آیا؟! ) من که رفتم حدود 3 ساعتی واستادم تا یارانه بگیرم به هر حال از قدیم گفتن مفت باشه ، ... باشه. و کلی هم کتاب برا کنکور ( اینبار از نوع ارشدش خریدم ) ولی خودمونیما ، قیمتا یکم اما فقط یکم بالا بود. خوب شد این یارانه و تخفیف هست وگرنه که...
-
تولد ۳ سالگی
یکشنبه 1 فروردینماه سال 1389 11:31
تولد 3 سالگی وبلاگ در اولین روز بهاری سال 1389 خورشیدی بر شما ، خودم و خودش مبارک باد. اینم کیکش:
-
سال نو مبارک ! ! !
شنبه 29 اسفندماه سال 1388 14:07
فرا رسیدن سال ۱۳۸۹ (تا ساعتی دیگر ) را به همه ی شما دوستان عزیز و خانواده های گرامیتان و تمام مردم ایران زمین تبریک عرض می کنم. سالی خوب و خوش پر از موفقیت برایتان آرزو مندم. موفق و شاد باشید. م.ع.ت
-
پرسش
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1388 13:47
پرسید : ما عاشقیم؟ پاسخ دادم : ما خود عشقیم تنها مدتی است که جدا افتاده ایم و دوباره به هم می پیوندیم.
-
فال حافظ
سهشنبه 25 اسفندماه سال 1388 00:58
امشب یکهو دلم خواست که یک فال حافظ بگیرم : ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد *** دل رمیده ی ما را رفیق و مونش شد نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت *** به غمزه ی مسئله آموز صد مدرس شد به بوی او دل بیمار عاشقان چو صبا *** فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد به صدر مصطبه ام می نشاند اکنون دوست *** گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد...
-
از خون جوانان وطن لاله دمیده
چهارشنبه 5 اسفندماه سال 1388 10:29
این هما شعر عارف قزوینی هست که فکر کنم وزنش ربطی به شعر قبلی نداشته باشه آخه خودم خیلی وقت پیش این شعر رو خونده بودم و درست توی زهنم نبود. البته شاید هم ربط داشته باشه ، دوستان کمک بفرمایند. -------------------- هنگام می و فصل گل و گشت چمن شد دربار بهاری تهی از زاغ و زغن شد از ابر کرم خطه ری رشگ ختن شد دلتنگ چو من مرغ...
-
به مناسبت سپندار مذگان
جمعه 30 بهمنماه سال 1388 10:56
دیشب همه شب در برم آن سلسله مو بود من بودم و او بود می بود و سه تا بود و صبا بود سبو بود من بودم و او بود دامان چمن پر گل و در دامن گلزار من بودم و دلدا ر مه دلکش و گل نغز و هوا غالیه بو بود من بودم و او بود آن دم که چمن بود پر از نغمه ی بلبل من بودم و آن گل آن گل که سراپا همه رنگ و همه بو بود من بودم و او بود چشمان...
-
نوشتن
دوشنبه 26 بهمنماه سال 1388 22:45
به نام حق چقدر سخت شده نوشتن ، یادته؟ یادته یک دفتر 200 برگ داشتی؟ یادته داستان می نوشتی؟ میخواستی رمان بشه ، چاپ بشه ، معروف بشه مثل هری پاتر. یادته چند فصل نوشتی؟ فکر کنم تا گروگان گیری پیش رفته بود. همیشه آرزوت بازیگری بود ، یادته؟ چی شد اومدی سمت نوشتن؟ من یادمه ، دیگه وقتی واسه بازی و بازیگری نبود ، همه چیزو...
-
لینک ها
شنبه 24 بهمنماه سال 1388 12:21
سلام با لحن بعضی چند از دوستان بریم: ما دیدیم که همه چیز وبلاگمان به جز کمبود و پست و کمبود بیننده روح به راه است ( دقیقاً منظور همان روح به راه بود. ) و تنها همان لینکدانی لازم و کافی است که اصلاح گردد. بدین مناسبت به این بخش مراجعخ نموده و لینک های کهنه و خاک خورده را به راحتی آب خوردن حذف کردم ( حذف کردیم البته! )...
-
اعتراف
چهارشنبه 21 بهمنماه سال 1388 15:36
روزی دوستی پرسید: " واقعاً دوست داری کودک باشی؟ " گفتم: " بله " پرسید: " چرا؟ " گفتم: " چون عشق مطرح نیست. " پرسید: " عاشق شدی ؟ یا نگرانی عاشق بشی؟ " گفتم: " نگرانم عاشق خدا نشم با این همه عشق "
-
متن سنگ قبر استاد منوچهر نوذری
یکشنبه 4 بهمنماه سال 1388 17:29
زحق توفیق خدمت خواستم دل گفت پنهانی چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی خدایش بیامرزد ...
-
نماندن ...
چهارشنبه 30 دیماه سال 1388 13:36
بعضی انسان ها در ذهن خود دنیایی ساخته اند و در آن زندگی می کنند. بعضی هم در همین دنیا. من اهل این دنیا نیستم ، من هم اهل همان دنیایم ، آمده ام به اینجا که بروم ، اصلاً رفتن با هستی پیوند خورده است. مگر می شود انسانی بیاید اما نرود ، به هر حال هر آمدنی رفتنی هم دارد و من باید بروم ، امروز یا فردا! می دانی ، تقصیر من و...
-
پیام کوتاهی دیگر برای موفقیتی های دی ماه
جمعه 25 دیماه سال 1388 09:03
خیلی خوبه آدم همش از خواهرش مجله ی موفقیت بپیچونه ، نه؟ اینم یک پیام دیگه ، مثل اوندفعه ، ولی مثل اینکه نویسنده ی این یکی فرق داشته ، دقت بفرمایید: خستگان را چون طلب باشد و قوت نبود *** گر تو بیداد کنی شرط مروت نبود تولدت مبارک ( خیلی ممنون، ولی هنوز مونده ها!!! ) . بدرفتاری با پدر و مادر و دست بریدن از خویشاوندان...
-
فال حافظ
پنجشنبه 24 دیماه سال 1388 15:22
ببین چه دنیایی شده ، توی دستمال کاغذی جیبی هم فال حافظ میگذارند: صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست *** بیار نفخه ای از گیسوی مغبر دوست به جان او که به شکرانه جان بر افشانم *** اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست و گر چنانچه در آن حضرتت نباشد بار *** برای دیده بیاور غباری از در دوست من گدا و تمنای وصل او هیهات *** مگر به...
-
به کجا چنین شتابان ؟ ...
یکشنبه 20 دیماه سال 1388 21:04
« به کجا چنین شتابان؟» گون از نسیم پرسید « دل من گرفته زاین جا هوس سفر نداری ز غبار این بیابان؟» « همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم.» « به کجا چنین شتابان؟ » « به هر آن کجا که باشد، به جز این سرا، سرایم » « سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا را چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی، به شکوفهها، به باران، برسان سلام ما...
-
پیام کوتاه برای موفقیتی های دی ماه
پنجشنبه 10 دیماه سال 1388 20:28
سلام ، خوبین؟ این متن رو به مناسب تولدم ( چه خودشیفته ) و همچنین برای همه ی دی ماهی ها میگذارم ، از مجله ی موفقیت شماره ی 180 ( نیمه ی اول دی 88 ) : بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی تولدت مبارک. برای مدتی هیچ آرامشی وجود نداشت و در حال تکاپو بودی ( آره ، دنبال کارای مسابقه ی شبیه...
-
عالم حال ما
جمعه 27 آذرماه سال 1388 01:04
لطفاً از هرگونه برداشت سیاسی و ... خودداری کنید ، این متن را از ته دل خود می نویسم بدون هیچ مناسبتی. ------------------------------ ای بابا ، عجب دنیایی شده ، این همه درس خوندی ، چی شدی؟ شب و روزتو یکی کردی ، نخوردی و نخوابیدی که کنکور قبول شی و بشی دانشجو ، حالا مثلاً چه فرقی کردی؟ جز این شد که فقط اسم متغیرت از دانش...
-
اندر خاطرات دانشگاه
پنجشنبه 21 آبانماه سال 1388 13:44
جوانکی بود از اهل درس و ادب که به آسانی در کنکور قبول شدندی اما چون محیط دانشگاه به وی نساختندی ، وی به بیماری تیک دچار گردیدندی. گویند جوان لیسانسه شود در دانشگاه *** آری شود ، لیک به درد و مرض شود نتیجه آنکه ، آن جوانک را نسخه ای دادم تا از اهلیت درس به در آید و به تیپ خود بپردازد ، بلکه دختری پولدار را تور کند. هر...
-
روزهای کودکی
جمعه 17 مهرماه سال 1388 00:35
چشمهایت را ببند و به دوران کودکیت برگرد. بچه که بودی نگاهت معصوم بود، و خنده های کودکانه ات از ته دل، بزرگترین دلخوشی هایت داشتن اسباب بازی دوستت و پوشیدن کفش بزرگترها بود. بچه که بودی حسادت، کینه و نفرت در قلب کوچکت جایی نداشت، چاره ناراحتی ات لحظه ای گریستن بود و بس، و این پایان تمام کدورت ها می شد، چه شد؟ بزرگ...
-
رمضان
پنجشنبه 19 شهریورماه سال 1388 23:20
کوله بارت بر بند شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصد برسیم بشناسیم خدا و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم می شود آسان رفت می شود کاری کرد که رضا باشد او ای سبکبال در این راه شگرف در دعای سحرت در مناجات خدایی شدنت هرگز از یاد نبر من جامانده بسی محتاجم
-
عشق یعنی ...
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1388 00:03
عشق یعنی غصه و دلواپسی/ عشق یعنی بی کسی در بی کسی عشق یعنی از بدی عاری شدن/ اشک از چشم دلت جاری شدن عشق یعنی روز و شب در جستجو/عشق یعنی با مرادت گفتگو عشق یعنی نفس خود راهی کنی / راه دشوار جنون را طی کنی عشق یعنی سر فدای راه دوست/ عشق یعنی هرچه داریم مال اوست عشق یعنی حاجی بیت الحرام / عشق یعنی دل بریدنها و حج ناتمام...
-
فصل آخر
پنجشنبه 5 شهریورماه سال 1388 14:20
قسمتی از کتاب فصل آخر اثر گیتا گرگانی ، انتشارات کاروان : بعضی آدم ها مثل خورشیدند. گرمای وجودشان را حس می کنی. در روشنایی پر مهرشان غرق می شوی. و اگر اشتباه کنی و چشم در چشم شان بدوزی، به جادویی دچار می شوی که هرگز از آن رهایی نخواهی یافت. جادوی همه ی خواب زده ها. نور تندشان چنان چشم هایت را پر می کند که بعد از آن،...
-
مدرسه ی ما
سهشنبه 13 مردادماه سال 1388 20:17
سلام از اول تابستون سریالی از شبکه ی دوی سیما ی جمهوری اسلامی ایران (شبکه کودک ) در حال پخش است به نام "مدرسه ی ما" که مدرسه ی ماس فیلم برداری پارسال توی لوکیشن مدرسه ی راهنمایی علامه مجلسی که مدرسه ی من و دوستانم بود انجام گرفت. حالا با دیدن هر قسمتش هم از داستان های زیباش لذت میبرم هم یاد خاطرات گذشته می...
-
کار برای برنامه نویسان
جمعه 9 مردادماه سال 1388 09:13
سلام . یک سایت پیدا کردم که خیلی خوب و جالبه برای برنامه نویسان و در بعضی مواردم طراح ها که با کامپیوتر طراحی می کنند. سایت پارس کدرز این امکان رو میده که شما به عنوان یک مجری عضو بشید و در صورتی که یک پروژه ی خوب دیدید که می تونستید انجامش بدید پیشنهاد قیمت بدید و در صورت قبول کردن طرف مقابل با انجام این پروژه مبلغ...
-
محمد بن زکریا رازی
دوشنبه 5 مردادماه سال 1388 12:17
عصر رازی نیمه دوم سده سوم (ه.ق) را جورج سارتون در تاریخ علم ، " عصر محمدبن زکریای رازی " (251- 313 ه ق) نامیده است. عصر رازی ، دوره اولین جنبش نوزایی فرهنگی اسلامی به شمار میرود که در وسیعترین محدوده زمانی خود فاصله میان سدههای سوم و چهارم را در بر میگیرد. این دوره را که اوج تمدن اسلام دانستهاند، شاهد...
-
زندگی چیست؟
یکشنبه 28 تیرماه سال 1388 10:14
زندگی زیباست آن را ستایش کن. زندگی شادمانیست آن را امتحان کن. زندگی رویاست آن را درک کن. زندگی مبارزه است با آن روبرو شو. زندگی وظیفه است آن را انجام بده. زندگی بازیست، آن را بازی کن. زندگی عهد و پیمان است به آن وفا کن. زندگی اندوه است بر آن غالب شو. زندگی آواز است آن را زمزمه کن. زندگی تلاش است آن را بر عهده گیر....
-
جابر بن حیان
پنجشنبه 25 تیرماه سال 1388 19:05
زمان زندگی جابر جابربن حیان در حدود سال 750 میلادی ولادت یافت. اما در مورد تاریخ دقیق تولد وی و حتی مرگ و محل تولد اختلاف نظر وجود دارد. پارهای از قراین این گمان را برمیانگیزند که او ، ایرانی و زادگاهش طوس از شهرهای خراسان بوده است. گفتنی است که صفت کوفی که در روایات بسیاری به دنبال نام جابر آمده است، نشانگر زادگاه...
-
عدل
سهشنبه 23 تیرماه سال 1388 20:18
سلام ، دیشب داشتم توی کاغذ های قدیمی می گشتم ، یک چیزی پیدا کردم. سال دوم دبیرستان ، قرار بود با دو تا از دوستام برای پرسش مهر اون سال که موضوعش "عدالت" بود ، تحقیقی آماده کنیم. دوستام مطالبی رو بهم دادن ، یکی از اون ها جملاتی از بزرگان بود که امروز می نویسم ، بقیه را هم اگر وقت بود ، بعداً ... - بالاترین...
-
یکی بود و یکی نبود
یکشنبه 21 تیرماه سال 1388 08:49
من برای سالها می نویسم سالها بعد که چشمان تو عاشق می شوند افسوس که قصه مادربزرگ درست بود همیشه یکی بود و یکی نبود.. از جایی کپی کردم